دردم از یارست و درمان نیز هم
دل فدای اوشد و جان نیز هم
این که میگویند ان خوشتر ز حسن
یار ما این دارد و ان نیز هم
یاد باد انکو بقصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم
دوستان در پرده میگویم سخن
گفته خواهد شد به دستان نیز هم
چون سر امد دولت شبهای وصل
بگزرد ایام هجران نیز هم
هر دو عالم یک فروغ روی اوست
گفتمت پیدا و پنهان نیز هم
اعتمادی نیست یر کار جهان
بلکه بر گردون گردان نیز هم
عاشق از قاضی نترسد می بیار
بلکه از زیر غوی دیوان نیز هم
محتسب داند که حافظ عاشقست
واصف ملک سلیمان نیز هم...
سلام مجید چه طوری؟
بازم ازین شعر خوشگلا گذاشتی؟
پیش ما هم بیا
راستی مجید رشته ات چیه؟
مرسی
شما هم انشاالله شاد و سبز باشی همیشه