کسى آیا برایم قصه مى گوید در این شبهاى تنهائى؟!
کسى آخر دلم را می رمد از رنجهاى تلخ شیدائی ؟!
بیا اى همنواى شب نشین ، اى شمع مجلس ها
تواى بال وپر رنگین ، تو اى پروانه ى رسوا
منو ما هرسه از شور وشر شیدائى دل ، دردها بردیم!
منو ما در سراى عاشقى ها .. غصه ها خوردیم!
بیا در کنج این غمخانه ى شعرو غزل ، پروانه ى زیبا
بیا اى شـــمع گریان ، با دل ودلـــدادگى همپا
منو ما هر سه در درد نهان سینه گــریانـــیم
پروبال وتنى سوزان به اشک درد و حرمانــیم
منو ما قصــه ویرانى یک قـــلب غــمناکیم
منو ما قصه ى سوز نده ى فـــریاد افـــلاکیم
منو ما در خـــــموشى ...... درد و فــریادیـم
بدرد وغـــصه زندانى ، ولی دردیده آزادیم
منو ما قـــصه ای همواره بر لبـــها
ولی دراوچ تنـهائی همــیشه یکّه وتنها
همــــیشه یکّه وتــنها !!!
سرم درد میکنه :-(
سلام سلام
بعد یه غیبت طولانی آپم
راستی من یه نظر سنجی گذاشتم که ممنون میشم شرکت کنی
سلام
آدرس وبلاگ من به این آدرس تغییر پیدا کرد
madikhanoom.blogfa.com