هرگاه دفتر محبت را ورق زدی و هرگاه زیر پایت خش خش برگها را احساس کردی
هرگاه در میان ستارگان آسمان تک ستاره ای خاموش دیدی
برای یکبار در گوشه ای از ذهن خود نه به زبان بلکه از ته قلب خود بگو:
یادت بخیر
دلم گرفته...
نمی خوام اواز بخونم..
دلم گرفته...
نمی خوام اینجا بمونم...
امشب دل من ای خدا طاقت نداره..
تا کی خدایا اشک غم باید بباره...
بزارید برم من ..بزارید برم من..بزارید برم من...
بخت من امروز بیدار نمی شه
گل به گلستان بی خار نمی شه
شهر من اخر من و رها کرد
بازم غم من من و صدا کرد....
این درد غربت من و گرفته
هر چی که داشتم از من گرفته....
میخوام برم من اما نمی شه
غم جدایی تموم نمی شه...
امشب دل من طاقت نداره
تا کی خدایا باید بباره...