-
رنگ خاموشی...
پنجشنبه 30 مهر 1388 01:53
دیرگاهی است که در این تنهایی رنگ خاموشی در طرح لب است رخنه ای نیست در این تاریکی درو دیوار به هم پیوسته است نفس ادم ها سر به سر افسرده است روزگاریست در این گوشه ی پژمرده هوا هر نشاطی مرده است دست جادوی شب در بروی من و غم می بندد می کنم هرچه تلاش تابرهانم خویش را او به من می خندد دیر گاهی است که چون من همه را رنگ...
-
این روزا...
یکشنبه 26 مهر 1388 19:23
این روزا عادت همه رفتن ودل شکستنه درد تموم عاشقا پای کسی نشستنه این روزا مشق بچه ها یه صفحه آشفتگیه این روزا درد عاشقا فقط غم ندیدنه مشکل بی ساتاره ها یه کم ستاره چیدنه این روزاو کار گلدونا از شبنمی تر شدنه این روزا آسمونمون پر از شکسته بالیه جای نگاه عاشقت باز توی خونه خالیه این روزا کار آدما تو انتظار گذاشتنه ساده...
-
بین ادمها...
سهشنبه 21 مهر 1388 00:29
چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها کسی به حال شقایق دلش نمی سوزه و او هنوز شکوفاست بین آدمها کسی به خاطر پروانه ها نمی میره تب غرور چه بالاست بین آدمها و از صدای شکستن کسی نمی شکند چه قدر سردی و غوغاست بین آدمها میدان کوچه دل ها فقط زمستانست هجوم ممتد سرماست بین آدمها ز مهربانی دل ها دگر...
-
بی تو تمام لحظه ها بارانی ست ....
یکشنبه 19 مهر 1388 12:30
با تو غزل ستاره ها نورانی ست دل در قفس نگاه تو زندانی ست نگذر ز بهار کوچه باغ احساس چون بی تو تمام لحظه ها بارانی ست
-
درد می کشم...
سهشنبه 14 مهر 1388 01:48
به روی برگ زندگی دو خط زرد می کشم و چشم عاشق تو را که گریه کرد می کشم تو رفتی و بدون تو کسی نگفت با خودش که من بدون چشم تو چقدر درد می کشم مریم حیدرزاده
-
ادم برفی...
دوشنبه 13 مهر 1388 00:44
تو را ساختم با اون برفا ، آدم برفی تو اون شب اومدی دنیا ، آدم برفی شبی که عمرش از هر شب دراز تر بود به او شب ما می گیم ، یلدا ، آدم برفی یه جورایی من و تو عین هم هستیم توام تنها ، منم تنها ، آدم برفی من عاشق بودم و خواستم پناهم شی توام عاشق بودی اما ، آدم برفی همه انگار پی اونن که کم دارن تو بودی عاشق گرما ، آدم برفی...
-
تنهایی...
پنجشنبه 9 مهر 1388 16:30
-
....
پنجشنبه 9 مهر 1388 16:01
-
از غم بیاموزید وفا...
پنجشنبه 9 مهر 1388 15:28
-
دلم تنگ است...
پنجشنبه 9 مهر 1388 15:23
-
عشق...
پنجشنبه 9 مهر 1388 15:19